به بخش مقالات انجمن فیزیک خوش آمدید

یادداشت‌هایی کوتاه در باب علم نوین و سازوکارهای اجتماعی آن ( رضا منصوری ) بخش اول قسمت دوم

چرخة پذیرفتگی
سرماية نمادين براي بورديو همان اعتبار علمي، توانش علمي، و توان فني است. پس اعتبار در بازار علم نقش پول را دارد در بازار اقتصادي و به عنوان محيطي براي مبادله يا دادوستد عمل مي‌کند، و متناظر با آن سرماية نمادين به جاي مفهوم سرماية (پولي) مي‌نشيند. در نقد این نظر، لاتور و وولگار می‌پذیرند که دانشگران به دنبال اعتبارند، اما ميان اعتبار به عنوان پاداش يا اعتبار به عنوان درجة پذيرش ميان همقطاران يا پذيرفته‌شدگي (پذيرفتگي) تمايز قائل مي‌شوند. اعتبار آن است که همقطاران بر مبناي دستاوردهاي علمي يک دانشگر براي وي قائل هستند، اما پذيرفتگي مربوط است به درجه و توان انجام علم و پژوهش. در نظر آنان دانشگران به دنبال پذيرفتگي هستند. دانشگران در زمينه‌هايي سرمايه‌گذاري مي‌کنند که بيشترين اميد برگشت سرمايه را دارند. اعتباري که از توليد اطلاعات جديد کسب مي‌کنند صرفاً براي سرمايه‌گذاري مجدد است. پذيرفتگي به دست آمده از اين طريق منجر به جوايزي مي‌شود مانند پژوهانه، عناوين، افتخارات و امتيازها، انتشارات علمي و غيره، که اينها به نوبة خود به پذيرفتگي بيشتر منجر مي‌شود. اين فرايند، که لاتور و وولگار آن را چرخة پذيرفتگي مي‌نامند، ديناميک علم را تعيين مي‌کند. بازتوليد به خاطر بازتوليد نشان سرمايه‌داري محض است. در اين نظريه، هر نوع اعتبار در علم، از جمله پول، داده، شهرت، استدلال، و مقاله تنها بخشي از يک چرخة بي‌نهايت از سرمايه‌گذاري دانشگران است. پذيرفتگي توان تبديل ميان هر يک از اينها است و فعاليت بازار چرخة پذيرفتگي را به طور کلي سرعت مي‌بخشد. نظرية لاتور-وولگار بينش ژرفي به محتواي دانش علمي مي‌دهد، اما از هنجارهاي علمي بشدت دور مي‌شود و از ايجاد و حفظ و تأثير هنجارهاي علمي در فرايند علم غفلت مي‌کند.
اگر دانشگر به دنبال منفعت شخصی است چگونه است که این خردگرایی فردی به دانش به معنی یک متاع عمومی در اجتماع علم تبدیل می‌شود؟ شي ادعا مي‌کند رهيافت‌هاي کل‌گراي علم توضيحي براي نقش بخردانة فرد دانشگر ندارند. اما، در چارچوب مدل‌های شبه-اقتصادی، و با رهيافت خردگرا، می‌توان چارچوب مناسبي ارائه کرد براي پل زدن ميان علم در سطح کلان و کنش علمي در سطح خرد. شي مدل شبه‌اقتصادي خود را به ويژه از نظرية گزينش بخردانه در اقتصاد به دست مي‌آورد. رهيافت وي بر سه اصل متکي است:
 اصل اول: دانشگران در پي اميال و منافع شخصي خود هستند، و عمل خود را چنان انتخاب مي‌کنند که حداکثر سود شخصي را به دست آورند.
 اصل دوم: علم يک دادوستد اجتماعي ميان انسان‌ها است، ميان دانشگران و نادانشگران. دانشگر با انتقال اختيار يک کشف جديد به ديگران، هم دانشگران و هم ديگران، پاداشي به دست مي‌آورد که براي وي منفعت بيشتري دارد، مانند سود اقتصادي يا اعتبار اجتماعي.
اصل سوم: اصل فردگرايي روش‌شناختی؛ بر مبناي اين اصل، نظام علمي (دانش علمي، و روال و هنجارهاي پذيرفته شدة علمي) در سطح اجتماع را بايد بتوان از طريق کنش و بر‌هم کنش هر دانشگر توضيح داد.
رهيافت گزينش خردگرا در تحليل‌هايش دانشگر را به خودي خود مطرح مي‌کند و نه فرايندهاي ذاتي رواني يا شناختي وي را يا محيط خارجي اجتماع را. به طور کلي، در اين رهيافت، براي شناخت پديدة علم، از فرض منفعت شخصي و مدل‌هاي گزينش فردي علم اقتصاد نوکلاسيک يا اقتصاد خُرد استفاده مي‌شود. بر‌خلاف خردگرايي در مفهوم کلاسيک، که دانشگر را جوياي حقيقت تعريف مي‌کند، در اين رهيافت انگيزة اصلي دانشگر منفعت‌طلبي است.
ديدگاه کلاسيک مدل‌های شبه‌اقتصادی تصوير مطلوبي از دانشگر ارائه مي‌دهد اما توضيح نمی‌دهد که چگونه دانش علمي در جامعة مدرن توليد مي‌شود. مانند هر نظرية اقتصادي، دادوستد جوهرة اقتصاد بازار است و رقابت سازوکار اصلي آن؛ در مدل گزينش بخردانه نیز بر وجود دادوستد اجتماعي در فعاليت علمي تأکيد مي‌شود و هر کنش که انگيزه‌اش برگشت سرمايه و پاسخ از ديگران است از مقولة دادوستد اجتماعي تلقي مي‌شود. اين دادوستد اما تنها ميان دانشگران نيست، بلکه ميان دانشگران و نادانشگران هم هست.
 شي دو گونه مفهوم‌سازي براي دادوستد علمي قائل است. يکي رابطة دادوستدي خدمات-منابع ميان دانشگران و نادانشگران است، و ديگري رابطة دادوستدي اطلاعات-اعتبار ميان دانشگران در اجتماع علمي. مفهوم اول اشاره دارد به جامعة مدرن که در آن معرفت علمي نوعي کالا يا متاع است که ارزش ذاتي دارد. دانشگران کساني هستند که اين کالاي معرفتي را توليد مي‌کنند و خدمات دانش-پايه‌اي را که جامعه نياز دارد فراهم مي‌کنند. به اين ترتيب بازاري براي معرفت علمي شکل گرفته است به طوري که دانشگران دانش و خدمات خود را مي‌فروشند و نادانشگران دانش و خدمات علمي را از دانشگران مي‌خرند. در جوامع  پيشا-علمي هم فردي که معرفت عملي بيشتري در يک زمينه داشت همانند يک شخص حرفه‌اي معاصر بود، مانند معلم، پزشک و غيره، که خدمات دانش-پاية خود را به اعضاي ديگر جامعه عرضه مي‌کرد و در ازاي آن بهرة اقتصادي يا ديگر پاداشهاي اجتماعي دريافت مي‌کرد. از طرف ديگر دانش خود را به ديگراني که برايش ارزشي داشتند مي‌آموخت، مانند شاگردانش يا بستگانش. دانشگر، به عنوان يک توليد‌کنندة حرفه‌اي دانش، هنگامي ظاهر شد که بعضي گروه‌هاي صنعتي و دولت‌ها تقاضاي شديدي براي دانش داشتند.
 دادوستد اطلاعات-اعتبار
 مفهوم دوم دادوستد علمی، يعني رابطة دادو ستدي اطلاعات-اعتبار، ميان دانشگران در يک اجتماع علمي برقرار است. هر دانشگر کشفيات علمي خود را به دانشگران ديگر که اعضاي اجتماع علمی‌اند عرضه مي‌کند و در اِزاي آن دانشگران ديگر اعتبار حرفه‌اي به او مي‌دهند. دانشگر حق مالکيت فکري برکشفيات خود دارد. اگر دانشگران ديگر اين کشف را به کار ببرند بايد از دانشگر کاشف آن ياد کنند. هنگامي که دانشگري به نتايج پژوهش‌هاي دانشگر ديگر ارجاع مي دهد رابطه‌اي دادوستدي برقرار شده است. داد‌و‌ستد علمي ريشه در انگيزه‌هاي روانشناختي دانشگران و تمايل آنها به انواع پاداش‌ها دارد. يعني دادو ستد علمي مبتني است بر عوامل انگيزشي دانشگر، به گونه‌اي که وي از انجام اين دادوستد انتظار دارد منافعش بیشتر برآورده شود. با وصف اين، تفاوت‌هاي اساسي ميان دادو‌ستد علمي و دادو‌ستد اقتصادي وجود دارد که شي آنها را بر‌مي‌شمرد.
شي در مدل خود از خردگرايي روشن شناختی، که  اقتصاد خرد عموماً مثال نوعي آن تلقي مي‌شود، استفاده مي‌کند. بر اين مبنا، پديده‌هاي اجتماعي در سطح کلان و توده را بايد از طريق کنش افراد توجيه کرد، که هر يک به تنهايي يا با يکديگر در پي منافع خودند، و معمولاً کنش‌هاي آنها را بايد بخردانه دانست. رهيافت گزينش بخردانه به علم رهيافتي است که دانشگر را به عنوان يک فرد خردگرا فرض اول تحليل مي‌داند؛ اين رهيافت مي‌کوشد نهادهاي علمي يا پديده‌هاي ديگر علمي را در جامعه با استفاده از مفهوم دانشگر و انگيزه‌ها و کنش‌هايش توضيح بدهد و چارچوب مناسبي ارائه کند براي پل زدن ميان علم در سطح کلان و کنش علمي در سطح خرد.



Designed By: shabakeye IT

طراحی و پیاده سازی توسط طرای سایت پردازش پیشرو

کلیه ی حقوق این سایت متعلق به انجمن معلمان فیزیک فارس می باشد،هر گونه کپی برداری از مطالب این سایت با ذکر منبع امکان پذیر می باشد

سال 99 سال رشد اقتصادی در ایران اسلامی