به بخش مقالات انجمن فیزیک خوش آمدید
مقدمه
هرگاه از کودک و آموزش سخن به میان میآید، به وجد میآیم و شاید گاهی
اوقات ساعتها درگیر مسئله میشوم.
این روزها خیلی به حوزهی آموزش و
کودکی میپردازم،
گرچه رشتهی من اقتصاد است و به اشتباه جامعهشناسم میخوانند، در عین حال به
اشتباه وارد آموزش هم شدهام. علت آن هم این است که بعد از بیست سال کار در حوزهی اقتصاد توسعه، متوجه شدم
که استادم مرحوم دکتر عظیمی به درستی درک کرده بود - ولی فرصت نکرد که مسأله را
باز کند - که به جز تحول در نظام آموزش، ما هیچ راهی برای توسعهی ملی نداریم.
هیچ راهی نداریم، به ویژه اینکه تقریباً بخش اعظم منابع طبیعی کشورمان را
هم مصرف کردهایم و داریم به نقطهی انتها میرسیم.
این است که این حوزه یکی از حوزههای بسیار کلیدی است. البته باید تأکید
کنم که منظور من از حوزه آموزش و کودکی، فقط دوره مدرسه نیست بلکه تربیت کودک از بدو تولد آغاز میشود و
بلکه سرمایهگذاری برای دوره پیش از دبستان اهمیت بسیار بیشتری برای توسعه ملی
دارد.
ایده مرکزی سخن امروز من هم در همینباره است که میخواهم بگویم تحولات
فناوری دارد کاری میکند که بچهها در پیش از دوران دبستان وارد تربیت و آموزش از
طریق ارتباطات اجتماعی شوند و این خیلی مهم است.
اما پیش از آن لازم است اندکی درباره علم و تفاوت علم زنده و علم مرده سخن
بگوییم تا بعداً بتوانیم نشان بدهیم که تحولات فناوری و تحولات دنیای مدرن دارد
بچههای ما را از همان کودکی درگیر نوعی آموزش زنده و علم زنده میکند و این همان
تحول بزرگی است که در پیش روی ماست.
برای مطالعه کامل کلیک کنید.
"
"