به بخش مقالات انجمن فیزیک خوش آمدید
دکتر حسین کرمانپور، پزشک عمومی متولد ۱۳۴۹، درحالحاضر مدیر اورژانس بیمارستان
سینا و مدیر کل روابطعمومی سازمان نظام پزشکی کشور است. او جزء اولین افراد کادر
درمان بود که به کرونا مبتلا شد. کرمانپور در قرنطینه خانگی ۱۴ روز با کرونا جنگید
و روز گذشته اولین روز کاری او در اورژانس بیمارستان پس از گذراندن دوره این بیماری
سمج بود.
او در گفتوگویی با «شرق» درباره دلیل ابتلا و نحوه مواجههاش با کرونا توضیحات
جامعی داد؛ توضیحاتی که شاید بتواند در صورت ابتلای به کرونا، بهعنوان یک دارو
برای مبارزه با بیماری همهگیر این روزها باشد.
آقای دکتر چه شد که به کرونا مبتلا شدید؟
دلیل ابتلای من شاید ارزیابی دقیقتری بخواهد. من صبحها سازمان نظام پزشکی میرفتم
و عصرها شیفت کاری در اورژانس داشتم. چون بیمارستان سینا مراجعان بالای مبتلا به
کرونا داشت، چگالی آلودگی هوا در اورژانس به حدی بود که میتوانست بیماری را منتقل
کند. روزهای اول هم بحث حفاظت شخصی کادر درمان به اندازه امروز جدی نبود (البته
امروز بهتر است؛ اما با استاندارد واقعی همچنان فاصله دارد) و امکانات کم بود و
برای خودمان هم روزهای اول جدیبودن ماجرا جا نیفتاده بود. همه اینها کنار هم
باعث شد که من مبتلا شوم.
چطور متوجه شدید مبتلا شدهاید؟
من مشغول کار بودم. عموما فردی پرانرژی در کار هستم. خودم میتوانستم ارزیابی
کنم که حالم خوب نیست. ساعتی رسید که تعریق زیاد داشتم و تنگی نفس باعث شد بنشینم
و نیاز به استراحت داشتم. خستگی من با نشستن و درازکشیدن رفع نشد و احساس میکردم
توان کارکردن ندارم. سرفههایم شروع شد و این سه علامت خستگی زیاد، تعریق بالا،
سرفههای خشک و بدندرد باعث شد توجه همکارانم به وضعیتم جلب شود. آنها پیشنهاد
کردند سیتیاسکن انجام شود. سیتی نشان داد که هر دو ریه در قواعد درگیر و از
الگوی کرونا تبعیت میکند و در نهایت پیشنهاد بستری دادند.
روند شروع بیماری را توضیح دهید. بستری شدید؟ آیا شما مبتلا به نوع شدید
کرونا بودید؟
نمیدانم شما شدید را چطور تلقی میکنید. من آنجا دستور بستری گرفتم؛ ولی با
توجه به حجم بیماران بیمارستان از یک طرف و کمبود تخت از طرف دیگر و ایمان به
خانواده که میدانستم توانمندی کنترل من را دارند، خواهش کردم به من اجازه بدهند
در قرنطینه خانگی کار را پیش ببرم. اصرار من جواب داد و یک تخت اشغال نکردم. طبیعتا
روز اول به دلیل نیاز به استراحت، مشکلی نداشتم؛ اما علائم بد کرونا عملا از روز
دوم خودش را نشان داد و چندین بار تصمیم گرفتم به بیمارستان مراجعه کنم؛ ولی باز
مقاومت کردم. تب داشتم، تبی که با داروهای معمول پایین نیامد و مجبور شدم از
خانواده بخواهم که بدنم را شستوشو بدهند و پاشویهام بکنند و با این عمل توانستند
تا حدی تبم را پایین بیاورند. این تب به دنبال خودش کابوس و بیقراری و بیخوابی میآورد.
همه اینها باعث میشود که فرد کنترلش را از دست بدهد و دیگران باید کنترل فرد بیمار
را به دست بگیرند. تب بالای ۳۸ تا مرز ۴۰ و گاهی بالای ۴۰ که همراه خودش هذیان
داشت و آزاردهنده بود. اصحاب خانه وارد بودند و قبلا در کنترل تب کار کرده بودند
و خوشبختانه توانستند با بدنشویه و دادن مایعات زیاد و دارو تب را کنترل کنند. تب
خودش عامل خیلی از چیزها میشود. هم برای بدن خوب است و هم بد. بدیهایش این است
که کابوس و افسردگی و ناتوانی به همراه میآورد و خودکنترلی را به حد زیادی کاهش میدهد.
علامت دوم من در کرونا، سردرد شدید و احساس درد در کاسه چشم بود که آن هم متأسفانه
با مسکنهای معمول جواب نمیگرفت و کلافگی میآورد.
علامت سوم لرز بود. میدانید که لرز برای بدن بد نیست و علامت این است که توکسین
یا آن سم ویروس وارد خون میشود و بدن با لرز به آن واکنش میدهد. این احساس لرز
خودش علامت ناخوشایندی است برای بیماری که در خانه درمان میکنند و با پتوی معمولی
مریض گرم نمیشود. من خوشبختانه توانستم با کنترل خانواده و تشکچههای برقی کوچک (یا
کیف آب گرم) لرز بدنم را کنترل کنم. الان محققان به این نتیجه رسیدهاند که ویروس
کرونا کووید ۱۹ چندان با حرارت میانه خوبی ندارد؛ بهویژه حرارت ۲۵ درجه و بالاتر؛
یعنی وقتی اتاق سرد بشود، خوشحال است و با گرمای اتاق انرژیاش کم میشود. این
تشکچه به من کمک کرد و توانستم لرزم را کنترل کنم. علامت بعد از لرز که بیچارهام
کرد (این علائم به ترتیب ظاهر شدند) تهوع و استفراغی بود که با هیچ چیز کنترل نشد،
جز با یک راه که در ادامه میگویم. این تهوع من را به جایی رسانده بود که با صدای
بلند نعره میزدم؛ چون چیزی برای استفراغکردن نداشتم.
تهوع وقتی منجر به استفراغ شود و محتویات روده و معده را تخلیه کند، برای بیمار
خوب است و به بیماران توصیه میکنم جلویش را نگیرند و اجازه دهند محتویات معده
خارج شود؛ چون به راحتی بعدش میارزد؛ ولی اگر دائم حالت تهوع داشته باشید، چیزی
نمیتوانید بخورید. من به جایی رسیدم که چیزی در معدهام نبود؛ اما استفراغ میکردم
و از ته دلم فریاد میزدم. داروهای زیادی را بنا به توصیه همکارانم و تجربه خودم
آزمایش کردم؛ اما بهترین دارو و ایمنترین دارویی که عوارض جانبی کمی داشت و اثرش
زیاد است و مهمتر از همه اینکه با داروهای آنتیوایرال (ضدویروس) که میخوردم
تداخل نداشت، شربت دیفنهیدرامین بود. دیفنهیدرامین ساده ۱۰ سیسی نیم ساعت قبل
هر خوراک مصرف کردم و بدن آماده میشد و بعد از آن غذا میخوردم و مابین غذا دارو
میخوردم. مشکل بعدی ما این است که خوردن داروهای آنتیوایرال به هرکسی نمیسازد.
برخی از افراد مشکلی پیدا میکنند؛ اما اصولا، چون چند دارو با هم باید مصرف شود،
خوردن این داروها با هم واکنش شدید گوارشی داشت که بزرگترینش تهوع بود که باعث میشود
مبتلایان دارو را برگردانند و آن را بیاثر میکردند.
برای مطاعه کامل کلیک کنید