به بخش مقالات انجمن فیزیک خوش آمدید

فیزیک و فیزیکالیسم (مهدی غیاثوند)

مقاله حاضر به طور کلی, تاملی است در باب نقش و جایگاه علم فیزیک در فیزیکالیسم. در فضای فلسفی معاصر غرب, در اغلب موارد, تعبیر «فیزیکی» جانشین تعبیر دیرآشنای «مادی» شده و بیشتر از «فیزیکالیسم» صحبت به میان می آید تا «مادی انگاری». بدین معنا که دیگر بر خواصی چون صلابت و نفوذناپذیری, امکان فرض ابعاد سه گانه, و از این دست در تعیین محتوای مفهومی تعبیر «مادی» تکیه نمی شود, بلکه چنین امری با ارجاع به علم فیزیک محقق می شود. اما نکته این جاست که این ارجاع از همان ابتدا, به رغم فراگیر بودن و مزایای مفهومی انکارناپذیر آن, به لحاظ برخی لوازم  و توابعی که دربرداشته, با مشکلاتی مواجه بوده است. تا جایی که بحث به تعیین ارزش صدق فیزیکالیسم هم کشیده شده است و از مشکلات مذبور در قالب برهان دوحدی همپل به عنوان استدلالی علیه فیزیکالیسم بحث می شود. در مقاله حاضر, به تحلیل و ارزیابی دو مورد از تقریرات متاخر این ارجاع خواهیم پرداخت که در پی مرتفع ساختن موارد مطرح در این برهان اند. نگارنده از این ارزیابی نتایجی را پیرامون اصل ایده فیزیکالیسم استنتاج خواهد کرد و در نهایت به طرح پاره ای ملاحظات انتقادی در باب فیزیکالیسم خواهد پرداخت.
در یک تعریف بسیار کلی خارج از اختلافات ناظر به صورتبندی­، فیزیکالیسم را می توان ایده ای دانست که بر مبنای آن همه آن همه چیزهای موجود در جهان فیزیکی هستند. و هیچ چیزی ورای و بیش از امور فیزیکی وجود ندارند. اما چندین پرسش اساسی در مورد همین تعریف ساده و کلی وجود دارد که تقریرات تازه فیزیکالیسم را شکل داده و هر روز یه سبب دادن پاسخ های به این پرسش ها فلسفه ذهن معلصر شاهد تقریرات تازه تری است. پرسش نخست ناظر به تعبیر «همه چیزهای موجود» است، با در نظر داشتن اینکه در سنت فلسفه های تحلیلی دیگر بحثی از جوهر و عرض و از این دست نمی شود، مقصود از «چیزهای موجود» در این تعبیر چیست و یا چه می تواند باشد؟ با این وصف بسته به این که موجود، موجودات انضمامی مانند درخت و سنگ باشد یا موجودات انتزاعی مانند اعداد ، یا ویژگی هائی چون شعورمندی آدمی ، یا وضعیت هایی چون متورم بودن یک اقتصاد، فیزیکالیسیم می تواند اشکال و صورت های مختلفی به خود بگیرد.   
خلاصه ماشینی:
"از نظر اسمارت،این امکان برای هر شخصی درهر دوره‌ای وجود دارد که تعبیر فیزیکی را بر مبنای فیزیک غالب در دورۀ خود بفهمد(043:8791,tramS( ؛برای مثال،برای فرد هم‌عصر ارسطو،فیزیکی بودن یک ویژگی به این معنا خواهد بود که آن ویژگی،ویژگی‌ای باشد که موضوع نظریه‌های تشکیل‌دهندۀ فیزیک ارسطویی قرار بگیرد و این نظریات در مورد آن اطلاعاتی را در اختیار ما قرار دهند. بنابراین،چنین قیاس‌هایی صرفا در شرایطی ممکن و مشروع خواهند بود که فرضیۀ مقابل حقیقتا رقیبی متناسب باشد؛یعنی اولا صاحب یک صورت‌بندی متحقق باشد،برای مثال فیزیک آرمانی آینده در قیاس با فیزیک کنونی مطمئنا کامل‌تر خواهد بود و واجد دو شرط دیگر هم خواهد بود اما این فیزیک هنوز تحقق نیافته و نمی‌تواند موضوع باور قرار بگیرد و به عنوان یک رقیب متناسب مطرح باشد،ثانیا قابل تتحویل به نظریۀ رقیب یا مبتنی بر آن و یا تحقق یافته توسط آن نباشد،و نهایتا این‌که فرضیۀ مقابل در مسیر تبیینی خود با فرضیۀ مورد بحث دارای هدفی واحد باشد. در این صورت،نفس این مطلب،برای اذعان به این نکته که مجموعۀ داده‌های مذکور شواهدی ایجابی برای تعیین ارزش صدق آن فرضیه یا نظریه محسوب می‌شوند کفایت خواهد کرد؟به دیگر سخن،همین‌که مجموعه‌ای از داده‌ها با عنوان«الف»،احتمال یک فرضیه با عنوان«ب»را افزایش داد،می‌توان«الف»را به عنوان شاهد صدق«ب»به کار برد؟گذشته از این ملاحظه که در جای خود باید مورد بحث قرار بگیرد ،باید دید و سنجید که آیا اساسا فیزیک معاصر متشکل از نسبیت و کوانتوم،شرایط اولیۀ یک فرضیۀ رقیب به شرحی که در بحث‌های پیشین و در شرح تقریر ملنیک به آن اشاره شد را دارد یا نه."
برای مطالعه کامل مقاله اینجا را کلیک کنید


پیوندها

لینک های مفید وب


Designed By: shabakeye IT

طراحی و پیاده سازی توسط طرای سایت پردازش پیشرو

کلیه ی حقوق این سایت متعلق به انجمن معلمان فیزیک فارس می باشد،هر گونه کپی برداری از مطالب این سایت با ذکر منبع امکان پذیر می باشد

سال 99 سال رشد اقتصادی در ایران اسلامی